در هر حوزه‌ای که قدم بگذارید، بعد از مدتی، می‌نشینید به تحلیل و بررسی رقیب‌هایتان. موشکافانه باید نقاط ضعف و قدرت حریف‌تان را بررسی کنید و اگر خیلی باهوش باشید و در طول زمان مسیر درستی را طی کرده باشید و موفقیت‌تان از شتاب‌دهنده‌های مختلف تغذیه نکرده باشد، جسورانه راهی را انتخاب می‌کنید که دیگران انتخاب نکرده‌اند و همین جسارت در انتخاب یک مسیر ناشناخته‌تر موفقیت شما را نسبت به رقیب‌ها (و البته نسبت به خودتان) تضمین می‌کند.
این روزها یکی از جدی‌ترین کارهایم خواندن کتاب‌های کودک و نوجوان منتشر شده در نشرهای مختلف است. ناشرهای نوپایی که دارند خودشان را به بازار ادبیات ایران معرفی می‌کنند و با خودم فکر می‌کنم حقیقتا چه چیزی باعث شناخته‌ شدن یک کتاب، ناشر و یک اثر خلق شده می‌شود.
اگر همت کنم، بعدها درباره‌ی هر کدام از این مسائل بیشتر می‌نویسم. اما حالا، کارم را تعطیل کردم تا درباره‌ی نکته‌ای بنویسم که به نظرم درخشان آمده.
در این سه چهار سال گذشته ناشرهایی خودشان را به بازار ادبیات کودک و نوجوان معرفی کرده‌اند (مثل نشر هوپا، ناشر کتاب خودم و نشر پرتقال) که لرزه به جان ناشرهای دیگر انداخته‌اند و باعث شده‌اند که ناشرهای قدیمی‌تر و شناخته‌ شده‌تر که سال‌هاست برای این حوزه کتاب منتشر کرده‌اند و یک برند شناخته شده محسوب می‌شوند(مثل نشر افق، نشرچشمه و ...)، به خودشان بیایند و تولید و انتشار کتاب‌هایشان را بیشتر و متنوع‌تر کنند. چشم‌انداز و کلیت این اتفاق خیلی درخشان‌ و امیدوار کننده است؛ همین راه افتادن موجی از کتاب‌های زبان‌ها و فرهنگ‌های مختلف، تشویق کودکان و نوجوان‌ها به کتاب خواندن و تربیت نسلی که به زودی آینده‌ی ایران و جهان را رقم می‌زنند. نکته‌ها و حرف‌های زیادی هست که بخواهم درباره‌شان بنویسم. اما نکته‌ای که من را برانگیخته تا این یادداشت را بنویسم، خواندن کتاب‌های کودک و نوجوان «کتابِ طوطی» (واحد کودک و نوجوان انتشارات فاطمی) است و حسِ شگفتی از انتخاب و انتشار این همه اثر درخشان. نمی‌دانم «کتاب طوطی» فعالیت‌اش را از چه زمانی آغاز کرده، اما نکته‌ای که در نظر من این ناشر را از ناشرهای رقیب خود متمایز کرده، انتشار کتاب‌های درخشانِ تالیفی‌ست. در روزهایی که ناشرهایی مثل هوپا و پرتقال بازار کتاب‌های کانادایی و آمریکایی را اشغال کرده‌اند و با سرعت باورنکردنی کتاب‌ها را ترجمه و منتشر می‌کنند، جای امیدواری دارد که ناشر بی‌سر و صدا و نوپایی مثل «طوطی» از انتشار و اهمیت کتاب‌های تالیفی غافل نمانده و کارهایی تا این اندازه درخشان منتشر کرده است. مثل کتاب تصویری «مشت‌زن» که چند روز پیش خبر راه یافتن‌اش به فهرست کلاغ سفید منتشر شد، یا کتاب «خوراک زرافه و سالاد لاک‌پشت»، «یک چیز سیاه» (که امروز خواندمش و شگفت‌زده شدم و به زودی درباره‌ی این کتاب تصویری می‌نویسم.) برای من که سال‌هاست دچارِ ادبیات کودک و نوجوان‌ام و سیری‌ناپذیر تلاش کرده‌ام هر کتابی در هر نشری که منتشر می‌شود بخرم و بخوانم و کیفیت و انتخاب‌های ناشرهای تازه‌تر و جوان‌تر مثل هوپا و پرتقال و ... جذاب و خواندنی‌ بوده‌اند، دیدن و خواندن کتاب‌های تالیفی با ایده‌های ناب و تصویرسازی‌های فوق‌العاده که با هنرمندهای برجسته‌ی جهان رقابت می‌کنند، یک اتفاق تازه‌تر است و امیدوارکننده‌تر. در گپ‌ها و گفت‌وگوهایم با آدم‌های این حوزه می‌شنوم که به هوپا و پرتقال مهر «بازاری» بودن می‌زنند و با خنجری نامرئی فعالیت‌های این دو نشر را زیر سوال می‌برند. با وجود هم‌نظر بودن با آن‌هایی که می‌گویند این دو ناشر بازاری هستند و بازار کودک و نوجوان ایران را توی مشت‌شان گرفته‌اند، باید بگویم همین دو ناشر هستند که تبِ خواندن کتاب‌های کودک و نوجوان را میان مخاطب‌های اصلی این حوزه، یعنی خود کودک‌ها و نوجوان‌ها انداخته‌اند و چهره‌ی دیگری از این حوزه خلق کرده‌اند و بستر اقتصادی و تازه‌ای برای ناشرهای قدیمی، بزرگسال و جدی به وجود آورده‌اند. همه‌ی ما این اتفاق بزرگ را که نوجوان‌ها توی مدرسه‌شان از «تام‌ گیتس» و «خانه درختی» حرف بزنند مدیون نشر هوپا هستیم و تبلیغ‌های ماهواره‌ای‌اش. می‌گویند پارتی داشته‌اند و ناعادلانه توانسته‌اند تبلیغ کننده‌اند. هر ناشری این امکان و جسارت را ندارد به ماهواره تبلیغ بدهد. باشد. قبول. اما بقیه‌ی ناشرها در سایه‌ی این  تغییر زائقه‌ی مخاطب است که قرار است رشد کنند و جایگاه خودشان را پیدا کنند یا بیش از پیش تثبیت کنند.
برای من که نه سر پیاز هستم، نه ته پیاز و اگر خیلی هنر کنم، در نهایت نویسنده‌ی خوبی بشوم برای این حوزه، همه‌ی این اتفاق‌ها امیدوارکننده است و خوشحالم می‌کند. اما این انتخاب‌های درخشان و اندیشه و سلیقه‌ی خوبی که پشت انتشار کتاب‌های طوطی است، این اهمیت دادن به حوزه‌ی تالیف و هنرمندهای این مرز و بوم، بیش از هر چیزی شگفت‌زده‌ام می‌کند.
راه همه‌شان هموار و مستدام.