من برای واژه‌ی محجور «نمی‌دانم» ارزش زیادی قایل هستم. «نمی‌دانم» وازه‌ای متواضعانه اما بالی محکم است که کمک می‌کند حیات کوچک زمین در ذات ما غوطه‌ خورده و گسترش یابد. اگر نیوتون با خود نمی‌گفت «نمی‌دانم» سیب بر باغچه‌اش همچون باران در پیش رویش می‌بارید و او در بهترین حالت آن را برمی‌داشت و با اشتها گاز می‌زد.

 

«این‌جا»، ویسواوا شیمبورسکا