یک "ن" بی نقطه معلم من است(15)
امروز اقای "ن" بلوز استین کوتاه مشکی اش را پوشیده بود.همان بلوز راه راهی که همیشه روز های شهادت تنش می کند! امروز اقای "ن" به نظر گرفته و غمگین می امد و خودش می گفت که خواهرش برای همیشه از ایران رفت و حالا فقط اقای"ن" و یکی از برادرانش در ایران مانده اند! اقای "ن" بعد از راهی کردن خواهرش_ ازفرود گاه _ ساعت 4صبح مدرسه امده بود و چون در ان وقت صبح هیچ کس در مدرسه نبود، تا 7صبح در ماشین خوابیده بود و چشم های پف کرده و قرمزش همه حرف هایش را ثابت می کرد!!!
با اینکه اقای "ن" امروز غمگین به نظر می رسید اما طولی نکشید که دوباره مثل قبل شد و دوباره کلاس از صدای "قاه قاهش" پرشد.
امروز اقای "ن" با دقت به چهره همه ما نگاه وپسر بودنمان را تصور کرد وبعد برای هر کدام یک اسم پسرانه انتخاب کرد و مثل همیشه بلند بلند به حرفهای خودش خندید و ما از خنده های بلند و پر انرژی و حرف های عجیبش خندیدیم.او تصمیم دارد از این به بعد ما را با اسم هایی که خودش برایمان انتخاب کرده خطاب کند و انقدر اسم های جدیدمان را دوست دارد که موقع خطاب کردن بلند می خندد و یاد اوری می کند که اسم جدیدمان خیلی بهمان می اید و اسم های پسرانه مان را بیشتر از اسم های دخترانه مان دوست دارد.
اقای "ن" به هر یک از ما این اسم ها را داده است:*
عسل سعیدی : کریم
فریده علومی: پیروز(به فریده نگاه می کند و با یه لبخندی که مخصوص خود فریده است می گوید:می خواستم اسم پسرم رو پیروز بذارم! من این اسم رو خیلی دوست دارم! اسم تو رو پیروز می ذارم!)
نادیا تقی پور: ستار(البته بماند که نادیا زنگ های دیفرانسیل با 3اسم دیگر هم خطاب می شوند که عبارتند از:خرسی،سوسیس،ازیتا-اسم شناسنامه ای نادیا که ازش متنفر است-)
نسیم صالحی:حشمت(البته اقای "ن" گاهی به او" چاقو کش" هم می گوید و ما هنوز راز" چاقو کش" بودن با قیافه نسیم بیچاره را نفهمیده ایم!!!!!!)
مریم ظریف نیک: رامبد
ویدا فتحعلی:یوسف
مریم ترازی:یعقوب
من:رخشاد(چشم هایش را ریز و چند دقیقه نگاهم می کند و می گوید :این بچه با کلاسیه یه اسم توپ بهش می دم!!!)
طاهره الیاسی:محسن
هورا شریعتی:احسان
نفیسه حاتمی:عباس
سعیده نوروزی:مصطفی،سجاد(2تا اسم برایش انتخاب می کند!از این پسر دو اسم ها!!!)
محیا هادی:اکبر
مریم رمضانی :سیامک
زهرا صالحی:مجید
سمیه یوسفی:سامان(به قول اقای "ن" سمیه کپی سامان هاس!)
فرزانه خسروی:مجتبی(انقدر اسمی را که برای فرزانه گذاشته دوست دارد که موقع صدا کردنش کیف می کند و هی می گوید :اسمت بهت خیلی می اید!!! البته اقای "ن" هر از گاهی" خدیجه" خطابش می کند و می گوید" خدیجه" بیشتر از" فرزانه" بهت می اید !!!)
مریم تاجیک:مصیٌب(وقتی برای مریم اسم می گذارد بلند می خندد و می گوید: ببین بار قضیه رو دوششه! اسم لاتیه لاتیه و خداییش خیلی بهت می اد!!!)
شیما علی زاده:فرهاد(البته اقای "ن" او را گاهی اشانتیون صدا می زند ،چون خیلی کوچولو است!!!)
ریحانه طباطبایی: ذبیح
فریده موحدی: ابوالقاسم،رستم
فاطمه الطافی:رشید(چون خیلی قد بلند است،اگر اشتباه نکنم 183سانتی متر است و خودش ان روز حساب کرد که 2-3سانت از اقای "ن" کوتاه تر است)
الهه وجگانی:نصرت(می گوید: اصلا کر نصرته!!!!!!!)
راضیه نوروزی: جبار( اقای "ن" از راضیه می پرسد :اگه پسر بودی سبیل می ذاشتی؟!" و راضیه فقط می خندد و پایین را نگاه می کند.بعد اقای "ن" همانطور که با چشم های ریز نگاهش می کند می گوید:اره ! سبیل می ذاشتی! اسمت بهت می اد!)
فرزانه امینی:کرامت(فرزانه چون اسمش را دوست ندارد اعتراض می کند و اقای "ن" یک اسم دیگر برایش انتخاب می کند: اکران! و خودش می گوید " اکران " را از شاهنامه انتخاب کرده،اکران یکی از مراحل هفت خان رستم است!!!!!!!!!!)
الهه غلامعلی:جابر(چون بغل دستی جبار است باید اسم هایشان به هم بیاید!!!)
نیلوفر رحیمی:فرمون(چون اخم کرده و اصلا اقای "ن" را نگاه نمی کند اقای "ن" برایش اسم نمی گذارد، اما می گوید اگه اخم نمی کردی اسمت رو می ذاشتم فرمون!!!!)
فاطمه عیوضی:پدرام
الناز وثوقیان:عزت پنجه طلا
ازاده شفیعی: شاغلام
اسم ها که تمام می شود چند نفر از ته کلاس با صدای بلند می گویند: اقا به شما هم می خوره اسمتون اسفندیار باشه!
_نه اقا ! می خوره سلطان باشه!
_نه اقا ! دروغ می گه! بایرام خیلی بیشتر بهتون می اد
_...
اقای "ن" یک گچ بر می دارد و به طرف تخته بر می گرددو همچنان که سعی می کند جلوی خنده هایش را بگیرد می گوید:"بسه بسه! پر رو نشید! دانش اموز هم دانش اموز های قدیم..."
*اما اسم هایی که اقای "ن" برایمان انتخاب کرده راستی راستی خیلی بهمان می اید ،و چه می شود کرد که بچه ها بی جنبه تر از این حرف ها هستند و انگار اصلا نمی دانند که این اسم ها فقط مخصوص زنگ های دیفرانسیل است ،نه برای خطاب کردن یکدیگر!!!!!
بسیار انگشتشمارند کسانی که آرزوهایشان را به هر قیمت که شده برآورده میسازند.