وبلاگم را مرور می‌کنم و رسیده‌ام به یادداشت‌هایی که فراموش کرده‌ بودم نویسنده‌شان من هستم.

چرا نوشتن‌شان را ادامه ندادم؟ چه بر سر دختری آمد که هیچ اژدهای سرخی نداشت؟ آخ خدا چقدر احمقم که نوشتن این یادداشت‌هایم را نیمه رها می‌کنم به حال خودشان...

 

 

هیچ وقت لب های یک اژدهای سرخ را نبوسید، چون دهانتان آتش می گیرد.