تو همراههای دکون برقیام یه پزشکه که هر سری خریدکردن و ثبت سفارشش چروک و فرسودهم میکنه.
پیام میده «این رو میخوام. نفروشیها.»
بیست و چهارساعت دیگهش پیام میده «وای یادم رفت واریز کنم. نفروشیها.»
و فرداش دوباره پیام میده «هنوز موجوده؟ نفروختی که؟»
و این روند فرسایشی گاهی چند روز طول میکشه و نمیفهمم چه علتی میتونه پشت این رفتارش باشه.
فقط میدونم این رفتارش اذیتام میکنه.
بارها اینترنتی واریز کرده و هر سری میگه «میدونی که من نمیتونم اینترنتی واریز کنم.»
انقدر رفتارهای عجیب و غریب میبینم که دیگه انرژی ذهنی و روانی صرف تحلیلکردن رفتار ادمها نمیکنم؛ اما گاهی میبینم با وجود تجربههای بیشتر هنوز هم یه سری خردهرفتارها برام ازاردهندهاند.
پینوشت: از نظر مالی هم وضعیت خوبی داره.
هم خودش پزشکه، هم همسرش و مشکلش پرداخت هزینه نیست.
واکنش دفاعی و آرامبخشی که این روزها در پیش گرفتم بیتوجهی به آدمهاییه که به هر دلیلی مایهی دلخوری یا تلفکردن وقت و انرژی ذهنیام میشن. اونقدر مسولیتهام زیاد شدهند که هیچ ضرورت و دلیلی برای مقابله و تعامل با آدمهایی نمیبینم که وقتم رو میگیرند. چون برای کارهای مهمتر خودم وقت و انرژی کم میآرم.
از وقتی جواب این مشتری دکون برقی رو نمیدم محتوای پیامهای متعددش این شدهند «وای! چرا جواب من رو نمیدی؟»
کاش با خودم کنار بیام و در جوابش صادقانه بنویسم «چون رو مخمای.»
پینوشت دوم: حالا فهمیدید چرا مدرک شعور نمیآره؟ یا بیشتر براتون توضیح بدم؟