شهر بزرگ است تنم
غم طرفی، من طرفی

ـ مولانا

هر چه تو در دل پنهان داری – از نیک و بد – حق تعالی آن را بر ظاهر تو پیدا گرداند. هرچه بیخ (ریشه) درخت پنهان می خورد، اثر آن در شاخ و برگ ظاهر می شود: سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم (نشان سجود و شکوه بندگی در چهرۀ ایشان آشکار است – فتح – 29-)، سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ (زود باشد که ما بر پیشانی او داغ و نشان نهیم – قلم – 16).

 هرکسی بر ضمیر تو مطلع نشود، رنگ روی خودرا چه خواهی کردن؟

_ فیه ما فیه، مولانا

تسکین تمام روزهام

حق تعالی اگرچه وعده داده است که جزاهای نیک و بد در قیامت خواهد بود، اما نمونه‌ی آن، نقد در دار دنیا دم به دم و لمحه به لمحه می‌رسد.

ـ فیه ما فیه، مولانا

گفت: «از جای‌ها کجا بهتر؟»
گفت: «جایگاه آن بهتر، که آدمی را آن‌جا مونسی باشد!»

«فیه‌ ما فیه»، مولانا

گر زِ مسیح پُرسدَت،
مُرده چه‌گونه زنده کرد؟
بوسه بده به پیشِ او،
بر لبِ ما که این‌چنین!

ـ مولانا

 

آره خلاصه.

مولانا

اوست نشسته در نظر، من به کجا نظر کنم
اوست گرفته شهر دل، من به کجا سفر کنم