همین که کنارت باشم و به تحسین تماشایت کنم بس است.

از نامه‌های هنری میلر به آناییس نین، ترجمه‌ی محمدحسین واقف

 

نامه‌های هنری میلر را می‌خوانم و به خودم که می‌آیم، می‌بینم صورتم غرق اشک شده.
اغراق نیست که وقت خواندن این دو نامه اشک می‌ریختم و دلیلش را هم نمی‌دانم.
انگار این کتاب قرار نیست هیچ‌وقت چاپ شود، یا اگر چاپ شود با سانسورها و حذف کردن بخش‌های زیادی همراه خواهد بود.
حالا مترجم این یادداشت‌ها، محمدحسین واقف، این نامه‌ها را در کانال تلگرام و توییترش به اشتراک گذاشته و من خودم را آدم خوش‌شانسی می‌دانم که فرصت خواندن این کلمات میلر را پیدا کرده‌ام.
اگر دوست‌ دارید می‌توانید متن کامل نامه‌ها را در دو پی‌دی‌اف جداگانه از کانال تلگرام دانلود و مطالعه کنید.
امیدوارم بیش از من از خواندن این کلمات لذت ببرید.
عشق و امید از دلتان کمرنگ نشود.

می‌خواهم تو را همیشه خندان ببینم.

 

از نامه‌های هنری میلر به آناییس نین، ترجمه‌ی محمدحسین واقف

باز مغلوب شده‌ام.

از نامه‌های هنری میلر به آناییس نین، ترجمه‌ی محمدحسین واقف

بی‌خبری

می‌خواستم امشب به تو زنگ بزنم اما وقتی سرم خلوت شد که بیرون بروم، کمی از ده گذشته بود و ترسیدم خواب باشی. حس عجیبی بود که نامه‌ای از تو نداشته باشم و صدایت را نشنوم. حالا شنبه و یکشنبه باید بدون خبری از تو بگذرد.

از نامه‌های هنری میلر به آناییس نین، ترجمه‌ی محمدحسین واقف

 

جهنم یعنی دو روز بی‌خبر بودن از تو
خیلی خب، جهنم‌تر از این وجود ندارد.
نباید وجود داشته باشد.

آناییس، با من بمان. نگذار سکوت‌ها نگرانت کند: تو مثل شعله‌ا‌ی درخشان دور منی، هیچ چیز جز نقطه‌ویرگول نمی‌تواند نقطه‌ها و آپوستروف‌ها را پیدا کند.

از نامه‌های هنری میلر به آناییس نین، ترجمه‌ی محمدحسین واقف

تقدسِ جاهای کوچکِ گمنام

به جاهایی فکر می‌کردم که باید با هم برویم ـ جاهای کوچک گمنام. که فقط بگویم با آناییس رفتیم اینجا، اینجا غذا خوردیم یا رقصیدیم یا با هم مست کردیم.

 

از نامه‌های هنری میلر به آناییس نین، ترجمه‌ی محمدحسین واقف

می‌خواهم با تو خودمانی‌تر شوم. عاشقت هستم ـ عاشقت بودم وقتی آمدی و روی تخت نشستی ـ همه‌ی ثانیه‌های آن بعدازظهر دوم مانند مهی گرم بود؛ و باز شیوه‌ای که نامم را به زبان می‌آوردی می‌شنوم؛ با آن لهجه‌ی عجیبت.

 

از نامه‌های هنری میلر به آناییس نین، ترجمه‌ی محمدحسین واقف

مفهومِ تازه‌ای از زیبایی

تو ترکیبی از احساسات را در من برمی‌انگیزی. نمی‌دانم چطور به تو نزدیک شوم. فقط پیشم بیا؛ نزدیک‌تر و نزدیک‌تر شو. قول می‌دهم زیبا باشد. چقدر صراحتت را دوست دارم.

از نامه‌های هنری میلر به آناییس نین، ترجمه‌ی محمدحسین واقف