راستش هر از گاهی بهت سر میزنم و یه نگاهکی (کاف تحبیب و تصغیر هم زمان) به نوشته هات میندازم
ای کاش کامن هاتو باز میذاشتی که هر کسی که هر از گاهی بهت سر میزنه و احساس میکنه چرت و پرت مینویسی بتونه یه چنتا فحش در راستای بهبود نوشته هات بهت بده
حق نداری بگی وتسه دا خودم مینویسم
چون تو مسئول خواننده هات هستی
و اما در مورد این آخری
فکر میکنم آدم تنها واسه این به دنیا میاد که هم دوس داشته باشه و هم دوس داشته بشه
به قولی "نمیخوام گناه بی عشقی بیفته گردنم". بگذریم
اگه تا حالا کسی رو دوس نداشتیاونم از جنسی که قلبت بلرزه
اونوقت از کجا میتونی دوس داشتن وتقعی رو کشف کنی
کی فرصت میذاری واسه اشتباه کردن و غصه خوردن
کی فرصت میذاری واسه دوباره عاشق شدن و این حرفا
کی میشی نیلوفر کتاب "یکشنه" ی آراز بارسقیان
یا کی میشی مهتاب کتاب"من او" ی امیرخانی
تو دیگه هیچ وقت 23 سالت نمیشه و هیچ چیز هم از این غم انگیزتر نیس
البته با حدس هایی که ازت میزنم یه خورده تحمل کردنت سخته ولی خب حتا تو هم میتونی
تا اونجا که حدس میزنم بچه مایه دار هستی
ینی از اونایی که یکی از مسیرهای خونشون از راه بزرگراه صدر
با اعتماد به نفس بعضن کاذب
گند دماغ
ظاهر متوسط
و با هوش
با همه ی اون بالایی ها میشه کنار اومد
ولی با هوشت نه
چون برای اینکه کسی بتونه تورو به هیجان بیاره باید خیلی جون بکنه و
حداقل به اندازه کافی کتاب خونده باشه
و این کارارو خیلی سخت میکه
آخر سر هم مجبوری به یه ازدواج سفارشی تن بدی و این حرفا و این داستانا
چون تو دختر خوب مامانی
ولی از اون تیکه انداختنت به این دخترای فالاچی که از دخترانه ها و بکارت و این حرفا مینویسن خیلی خوشم اومد و بهت افتخار کردم
راستش دوستت یا عشقت
کسیه که قلبت براش جوری میزنه که تا حالا نزده
جنسش فرق میکنه و حاضری براش گناه کنی
حاضری براش گناه کنی و برای یه بار هم که شده برای نه ها مادر جون دلیل محکمتری داشته باشی
کسی که حاضری بخش بزرگی از خودتو واسه همیشه بدی بهش
خواستی میتونم یه راه حل هم بهت بدم
مثلن اینکه یه روز ظهر بری نیاوران و بشینی تو چمن و یه کالباس تنوری سفارش بدی
بعد چشماتو ببندی و به اولین پسری که وارد میشه پیشنهاد بدب که ناهارو با هم بخورین
راستی یادم رفت که بگم
سلام