کتابخانه‌ی کوچک من ـ قرمز قرمز قرمز

لاک‌پشت خیلی عجله دارد. او دنبال یک چیز قرمز می‌گردد و وقت ندارد با کسی حرف بزند. اما چه چیز قرمزی؟ گل‌های رز؟ خرگوش؟ جوراب‌های بز؟ سقف خانه‌ی روباه؟ همه‌ی همسایه‌ها می‌خواهند بدانند، برای همین دنبالش راه می‌افتند. وقتی لاک‌پشت بالاخره می‌ایستد، هیچ‌ چیز قرمزی وجود ندارد، اما ناگهان همه می‌بینند؛ یک چیز قرمزِ قرمزِ قرمز.

والری گورباچف، نویسنده و تصویرگر کتاب‌های کودکان در «قرمزِ قرمزِ قرمز» فرق دیدن و نگاه کردن را دست‌مایه‌ی داستانش قرار می‌دهد و با زبانی ساده و شیرین، داستانِ لاک‌پشتی را به تصویر می‌کشد که در جست‌وجوی قرمزترین چیزی‌ست که تا به حال دیده و در این ماجراجویی و کشف بزرگ، دیگران را هم با خود همراه می‌کند.

گورباچف در این داستانِ تصویری به مخاطب کودک، مرز باریک بین دیدن و نگاه کردن را نشان می‌دهد و به او می‌آموزد که گاه با تغییر زاویه‌ی نگاهمان، ساده‌ترین و پیش‌پاافتاده‌ترین مسائل معنای دیگری می‌یابند و در پی این معنایابی‌ست که می‌توان به بزرگ‌ترین کشف‌ها دست پیدا کرد و شگفت‌زده شد.

والری گورباچف کتاب‌های زیادی را برای بچه‌ها نوشته و تصویرگری کرده است. خودش می‌گوید: «از وقتی یادم می‌آید نقاشی کشیدن را دوست داشتم. پدرم می‌خواست ریاضی بخوانم، اما من هنر را انتخاب کردم.» گورباچف دهم ژوثن ۱۹۴۷ در اُکراین به دنیا آمده و سال‌هاست در نیویورک زندگی می‌کند.

کتابخانه‌ی کوچک من ـ نیکی و روز بارانی

باران می‌بارد و نیکی و خواهرها و برادرهایش توی خانه گیر افتاده‌اند. حوصله‌ی همه سر رفته. پس کی این باران تمام می‌شود؟
نیکی فکر خوبی دارد؛ سفر! سفر به کویر یا به کوهستان یا به جنگل یا حتی به فضا. صبر کن نیکی ! ببین باران بند آمده! حالا می‌توانید حسابی ماجراجویی کنید.

والری گورباچف، نویسنده و تصویرگر کتاب‌های کودکان در «نیکی و روز بارانی» خلاقیت و خیال‌پردازی را دست‌مایه‌ی داستانش قرار می‌دهد و با زبانی ساده و شیرین، داستانِ بچه‌خرگوشی را به تصویر می‌کشد که خیال‌ش هیچ حد و مرزی ندارد و خواهر و برادرهایش را هم در تصویرهای رنگی و خیالی همراه می‌کند.
گورباچف در این داستانِ تصویری به مخاطب کودک جسارت خلاق‌بودن و خیال‌پردازی را می‌آموزد و نشان می‌دهد که در خیال، چطور می‌شود مرزها را در نوردید و به هر کجا سفر کرد و در سایه‌ی این خیال‌های دور و دراز، واقعیتی شیرین را برای خود رقم زد.


والری گورباچف کتاب‌های زیادی را برای بچه‌ها نوشته و تصویرگری کرده است. خودش می‌گوید: «از وقتی یادم می‌آید نقاشی کشیدن را دوست داشتم. پدرم می‌خواست ریاضی بخوانم، اما من هنر را انتخاب کردم.» گورباچف دهم ژوثن ۱۹۴۷ در اُکراین به دنیا آمده و سال‌هاست در نیویورک زندگی می‌کند.

کتابخانه‌ی کوچک من ـ نیکی و هدیه‌ی هیجان‌انگیز روز تولد

 

تولد مامان‌خرگوش است و همه‌ی بچه‌خرگوش‌ها برای مامان هدیه‌ی درست کرده‌اند؛ همه به‌جز نیکی. مامان می‌پرسد: «پس نیکی کجاست؟»
صبر کن مامان‌خرگوش! نیکی دارد به یک هدیه‌ی مخصوص فکر می‌کند.


والری گورباچف، نویسنده و تصویرگر کتاب‌های کودکان در «نیکی و هدیه‌ی هیجان‌انگیز تولد» خلاقیت و خلاق بودن را دست‌مایه‌ی داستانش قرار می‌دهد و با زبانی ساده و شیرین، داستانِ بچه‌خرگوشی را به تصویر می‌کشد که در موقعیتی که دیگران از او پیشی گرفته‌اند برای هدیه دادن و خوشحال کردنِ مامان‌خرگوشه، او در آرامش به خیال و خلاقیت‌اش فرصت ریشه دواندن می‌دهد و در اندیشه‌ی یک هدیه‌ی مخصوص است.

گورباچف در این داستانِ تصویری به مخاطب کودک جسارت خلاق‌بودن را می‌آموزد و نشان می‌دهد که بیشتر وقت‌ها، بزرگ‌ترین کار همین است که از رقابت با دیگران دست برداری و بگذاری ایده‌های کوچک‌ت شاخ و برگ بگیرند تا آن اتفاق خوب، منحصربه‌فرد بودن، آرام آرام شکل بگیرد.

والری گورباچف کتاب‌های زیادی را برای بچه‌ها نوشته و تصویرگری کرده است. خودش می‌گوید: «از وقتی یادم می‌آید نقاشی کشیدن را دوست داشتم. پدرم می‌خواست ریاضی بخوانم، اما من هنر را انتخاب کردم.» گورباچف دهم ژوثن ۱۹۴۷ در اُکراین به دنیا آمده و سال‌هاست در نیویورک زندگی می‌کند.

کتابخانه‌ی کوچک من ـ نیکی و گرگ‌های بد گنده

کمک! کمک! نیکی خواب بدی دیده است؛ خواب چند گرگ بدِ گنده‌ی ترسناک.
کمک! کمک! خواهرها و برادرهای نیکی هم از گرگ‌ها می‌ترسند.
صبر کنید بچه‌ها! مامان‌خرگوش همین‌جاست و همه‌ی گرگ‌ها و خواب‌های بد را فراری می‌دهد. حالا می‌توانید راحت و آرام بخوابید.


والری گورباچف، نویسنده و تصویرگر کتاب‌های کودکان در «نیکی و گرگ‌های بد گنده» ترس از تاریکی و کابوس‌های شبانه را دست‌مایه‌ی داستانش قرار می‌دهد و با زبانی ساده و شیرین، داستانِ بچه‌خرگوشی را به تصویر می‌کشد که از تاریکی اتاق می‌ترسد و کابوس چند گرگ بدجنس را می‌بیند.
گورباچف در این داستانِ تصویری نه تنها به مخاطب کودک می‌آموزد که چطور بر ترس‌اش غلبه کند، بلکه به مخاطب بزرگسال هم کمک می‌کند تا در موقعیت مشابه و در برابر کودکی که ترس از تاریکی و کابوس شبانه دارد چه رفتار درستی داشته باشد.

والری گورباچف کتاب‌های زیادی را برای بچه‌ها نوشته و تصویرگری کرده است. خودش می‌گوید: «از وقتی یادم می‌آید نقاشی کشیدن را دوست داشتم. پدرم می‌خواست ریاضی بخوانم، اما من هنر را انتخاب کردم.» گورباچف دهم ژوثن ۱۹۴۷ در اُکراین به دنیا آمده و سال‌هاست در نیویورک زندگی می‌کند.
برنده‌ی جایزه‌ی راهنمای والدین به رسانه‌ی کودکان ــ ۱۹۹۸

کتابخانه‌ی کوچک من ـ چه فکر خوبی مولی!

انگار روز خوبی برای فکر کردن نیست! مولی نمی‌تواند شعر بنویسد و دوستانش، خرگوشی و غازی و قورقوری و پیگی، ایده‌ خوبی برای هدیه‌ تولد لاکی ندارند. اما یک فکر خوب از راه می‌رسد! آن‌ها با‌هم کار می‌کنند و بهترین هدیه را برای دوستشان می‌سازند؛ یک هدیه‌ خیلی خیلی مخصوص.

والری گورباچف، نویسنده و تصویرگر کتاب‌های کودکان در کتاب «چه فکر خوبی، مولی!» ضرورت هم‌فکری و مشارکت را دست‌مایه‌‌ی داستانش قرار می‌دهد و با زبانی ساده و شیرین داستان شخصیت‌هایی را به تصویر می‌کشد که تصمیم دارند به مناسبت تولد دوستشان، بهترین هدیه‌ دنیا را به او بدهند اما با یک مانع بزرگ رو به رو هستند: هیچ ایده‌ای ندارند!

گورباچف در این داستانِ تصویری به مخاطب کودک می‌آموزد که بیشتر وقت‌ها این هم‌فکری کردن، مشارکت و همکاری است که گره‌های زندگی را باز می‌کند و مسیر هموارتری را پیش رویمان می‌سازد.

والری گورباچف کتاب‌های زیادی را برای بچه‌ها نوشته و تصویرگری کرده است. خودش می‌گوید: «از وقتی یادم می‌آید نقاشی کشیدن را دوست داشتم. پدرم می‌خواست ریاضی بخوانم، اما من هنر را انتخاب کردم.» گورباچف دهم ژوثن ۱۹۴۷ در اُکراین به دنیا آمده و سال‌هاست در نیویورک زندگی می‌کند.