کتابخانهی کوچک من ـ قرمز قرمز قرمز

لاکپشت خیلی عجله دارد. او دنبال یک چیز قرمز میگردد و وقت ندارد با کسی حرف بزند. اما چه چیز قرمزی؟ گلهای رز؟ خرگوش؟ جورابهای بز؟ سقف خانهی روباه؟ همهی همسایهها میخواهند بدانند، برای همین دنبالش راه میافتند. وقتی لاکپشت بالاخره میایستد، هیچ چیز قرمزی وجود ندارد، اما ناگهان همه میبینند؛ یک چیز قرمزِ قرمزِ قرمز.
والری گورباچف، نویسنده و تصویرگر کتابهای کودکان در «قرمزِ قرمزِ قرمز» فرق دیدن و نگاه کردن را دستمایهی داستانش قرار میدهد و با زبانی ساده و شیرین، داستانِ لاکپشتی را به تصویر میکشد که در جستوجوی قرمزترین چیزیست که تا به حال دیده و در این ماجراجویی و کشف بزرگ، دیگران را هم با خود همراه میکند.
گورباچف در این داستانِ تصویری به مخاطب کودک، مرز باریک بین دیدن و نگاه کردن را نشان میدهد و به او میآموزد که گاه با تغییر زاویهی نگاهمان، سادهترین و پیشپاافتادهترین مسائل معنای دیگری مییابند و در پی این معنایابیست که میتوان به بزرگترین کشفها دست پیدا کرد و شگفتزده شد.
والری گورباچف کتابهای زیادی را برای بچهها نوشته و تصویرگری کرده است. خودش میگوید: «از وقتی یادم میآید نقاشی کشیدن را دوست داشتم. پدرم میخواست ریاضی بخوانم، اما من هنر را انتخاب کردم.» گورباچف دهم ژوثن ۱۹۴۷ در اُکراین به دنیا آمده و سالهاست در نیویورک زندگی میکند.