از اشعاری برای الکساندر بِلوک

مارینا تسوِتائِوا

 

نامت، پرنده‌ای‌ست میان دستانم

یخ پاره‌ای بر زبانم.

گشودن تند لب‌ها.

نامت، پنج حرف.

گوی آتش.

ناقوس نقره در دهانم.

 

سنگی فتاده‌ست در دریاچه‌ی خاموش

صوت نامت.

پِلپ پِلپ نرم نعل اسب‌هاست در شب

نامت.

نامت بر شقیقه‌ام

شلیک گوش خراشِ تفنگی پر.

نامت

بوسه‌ی

ـ محال ـ

بر چشم‌هایم،

سردیِ مژگان بسته.

نامت

بوسه‌ی برف.

قُلپِ آبی‌رنگِ آب چشمه.

با نام تو، خواب سنگین می‌شود.

 

جلد اول کتاب «نبودنت»، ترجمه‌ی محمدرضا فرزاد، نشرچشمه

 

 

می‌توانم این شعر را با سطرهایی این چنینی ادامه بدهم:

نامت،

صدها شعر نسروده بر زبانم،

مکثی کوتاه برای لبخند زدن،

تند شدن تپش قلبی که خبر از لحظه‌های پر اتفاق می‌دهد.

واژه‌ای که هیاهوی جمعیت را در ذهنم خاموش

و چشم‌هایم را سرگردان می‌کند

برای یافتن‌ت از میان صدها تن.

نامت

پلکی طولانی، برای شنیدن خوش‌ترین آوا

نامت

بازآفرینی تمام لحظه‌های خوش

با نام تو

بر سرزمین جنگ‌زده و آشوبم

صلح حاکم می‌شود.

نامت

بوسه‌ی

ـمحال ـ

بر چشم‌هایم

 بوسه‌ی

 ـمحال ـ

 بر چشم‌هایم

بوسه‌ی

ـمحال ـ

بر چشم‌هایم

مثلِ
ریل های خط آهنیم
مهم نیست
ایستگاه آخر
چقدر نزدیک است


_ سونای آکین
ترجمه‌ی محمدرضا فرزاد

خرماها کنار جاده
روی هم خرمن؛

این طور می‌بوسی‌ام

 

ـ دنیا میخاییل
ترجمه‌ی محمدرضا فرزاد





My BlueBerry Nights movie

 

کتابخانه کوچک من

مجموعه «نبودنت» که در دو جلد منتشر شده مجموعه‌ای از شعر‌ها و عکس‌های گزیده‌ شاعران و عکاسان مختلف جهان است. علی‌الحساب جلدهای فوق‌العاده این مجموعه را تماشا کنید تا در پست‌های بعدی درباره کتاب و اشعارش بیشتر بنویسم.

خواندن این مجموعه را به همه‌ی افراد چه کسانی که به شعر و عکس علاقه دارند، چه کسانی که به این حوزه‌های هنری هیچ علاقه‌ای ندارند، چه به نوجوان‌ها و چه به بزرگسال‌ها پیشنهاد می‌کنم. 

چیزی جز مکث‌های تامل برانگیز و یادآوری آن‌چه به فراموشی سپرده‌اید و شگفتی حاصل از تطبیق متن و عکس حاصل‌تان نمی‌شود.

پیشنهاد من را برای خواندن این مجموعه‌‌ی خوب جدی بگیرید.