روزهای تلخ و غمگین دانشجویی، تنها دلخوشیام این بود که زودتر سوار سرویسهای چرکگرفته بشوم و برسم به تهران و خیابان کریمخان. خیابان کریمخان معجزهای داشت که تمام غمها را شستوشو میداد و به آیندهای مبهم، اما روشن امیدوارم میکرد: کتابفروشی کوچک و قدیمی نشرچشمه.
آن روزها درآمد ناچیزِ حاصل از نوشتن برای مطبوعات دوزاری و پول تو جیبیهایم را جمع میکردم، تنها به این امید که خودم را در کتابفروشی نشرچشمه گم کنم و تازهترین کتابهای منتشر شده را مثل آذوقهای بگذارم توی کولهپشتیام و دلم قرص شود که هنوز میتوانم دوام بیاورم، زنده بمانم و زندگی کنم.
آنوقتها عبور از هزارتوی میزهای کوچکِ پر کتاب و مسیر باریک بین قفسهها خودش هفتخوان بود، باید حواسم را جمع میکردم تا کولهپشتی چاق و تختهشاسی و پلانهای لولهشدهام نظم کتابفروشی را به هم نزند و به روی خودم نیاورم که هیچوقت پول کافی ندارم برای خریدن کتابهایی که میخواهم.
در حالی که هیجان و شادی خفهام میکرد، با احتیاط خودم را میرساندم به گوشهی مهجور و فراموش شدهای که به کتابهای کودک و نوجوان اختصاص داشت. با خودم عهد بسته بودم بالاخره از همهشان یک جلد داشته باشم. از همهی کتابهای کودک و نوجوانی که اگر بیشتر از پنج-شش هزار تومان میشدند برای جیب من زیاد بودند و باید میرفتم و هفتهی بعد با پسانداز بیشتری برمیگشتم. از کجا میدانستم همان شورِ خواندن، دستی جادویی میشود و من را با کولهپشتی چاق و روحِ خسته و ترکخوردهام، شبیه مهرهای سبک برمیدارد و در مسیری پر از روشنی فرود میآورد.
از آن روزها پنج-ششسالی میگذرد و در این حجم از ناامیدی که خیال ندارد دست از سر ما بردارد، اتفاقِ روشن و امیدوار کننده همین است که بخش کودک و نوجوان نشرچشمه از نو فعال شده و اولین کتابهایش با عنوان «کتابِ چ» راهی بازار شده. کتابها را ورق میزنم و لبخند از صورتم کمرنگ نمیشود. یک مجموعهی چهار جلدی «قصههای آبی» برای گروه سنی خردسال و «دشمن» یک کتاب تصویری درخشان و تکاندهنده برای گروه سنی بالای یازده سال. دربارهی هر پنج کتاب نوشتهام. هر پنج کتاب را خواندهام و انتشار «دشمن» در همین ابتدای مسیر را یک اتفاق مبارک میدانم.
مجموعه کتابهای تصویری «قصههای آبی» به گروه سنی ۳ تا ۶ سال اختصاص دارد. این مجموعه، چهار جلد با عنوانهای «ماهی بیقرار»، «خرچنگ دستوپا چلفتی»، «کوسهی خندان» و «هشتپای گیگیلی» دارد که در آنها «روث گالووی» خالق اثر، مهارتهای اجتماعی مختلف را در قالب داستان به مخاطب خردسال آموزش میدهد.

«ماهی بیقرار» داستان بچهماهی پرانرژی و بازیگوشی به نام تیدلر است که هیجان کشفِ جهان اطرافاش را دارد. کنجکاویهای تیدلر و سوالهای بیانتهایش او را درگیر ماجراهایی میکند. نویسنده در این کتاب جسارت کشف کردن و تجربهی ماجراجویی را میآموزد. تیدلر در طول داستان با ماجرای غیرمنتظرهای درگیر میشود و در نهایت از دلِ اتفاق، خرسند بیرون میآید. از این کشفهای کوچک و بزرگاش آنقدر رضایت دارد که در انتهای داستان این مادرش است که به انتظار مینشیند تا تیدلرِ کوچک خستگیاش را در کند و تجربهها و هیجانهایش را با او شریک شود.
راستش به تیدلر حسودیام میشود که در پی خواستههایش، جسورانه دست به خطر میزند و حتی وقتی در شکمِ ماهی غولپیکری گیر میافتد، خوششانسی یارش است.
این کتاب برای کودکانی که شروع به کشفِ جهان اطرافشان کردهاند و با سوالهای بیپایانشان صبر بزرگترها را به سر میآورند، بسیار مناسب است.

«هشت پای گیگیلی» داستانِ هشتپای منحصر به فردیست که علاقهی زیادی به قلقلک دادن موجودات دیگر و خنداندنشان دارد. جهانِ فانتزی و ایدهآلهای این هشتپای خوشذوق مثل هر مسئلهی دیگری مخالفهایی دارد. مگر همه از قلقلک شدن و خندیدن خوششان میآید؟ معلوم است که نه. پس این هشتپای خوشذوق چطور باید هیجانات و علاقهاش به خنداندن دیگران را مدیریت کند؟ این یکی از همان نکاتیست که خردسال با خواندن داستان «هشتپای گیگیلی» میآموزد. مخاطب کودک بعد از خواندن این کتاب یادش میآید که هرچیزی که مایهی لذت و شادی اوست لزوما مایهی خوشحالی دیگران نمیشود و این مدیریت رفتارها، تواناییها و هیجانهاست که تعاملهای اجتماعی و دوستیها و روابط سالم را شکل میدهد.

«کوسهی خندان» هم داستان کوسهای است که در خندیدن بسیار سخاوتمند است و این منحنی دوستداشتنی را از هیچ کسی دریغ نمیکند. پس چرا وقتی لبخند میزند همه پا به فرار میگذارند؟
لبخند کوسهی خندان برخلاف تصور خودش زیادی کشدار و پردندان است و دیگران را به وحشت میاندازد. گاهی واکنشها و نقدهای دیگران باعث دلسردی و ناامیدیاش میشوند. اما همین لبخند استثناییست که او را به یک قهرمانِ واقعی تبدیل میکند.

«خرچنگ دستوپا چلفتی» داستان خرچنگیست که چنگالهای تیزی دارد و همین چنگالها برایش دردسرهای زیادی درست میکند، تا جایی که از گروه دوستان طرد میشود و آرزو میکند کاش موجود دیگری بود یا دستها و بازوهای دیگری داشت. اما در طول داستان با شناخت درست تواناییاش و استفادهی صحیح از این توانایی در مسیر درست، نه تنها خودِ حقیقیاش را میپذیرد، بلکه مورد تحسین دیگران هم قرار میگیرد. دغدغهی «خرچنگ دستوپا چلفتی» شاید دغدغهی خیلی از ما باشد، علاقه و تمایل به دیگری بودن و سرکوب کردن یا نادیده گرفتن ویژگیهای منحصربهفرد خود. درست همانجایی که شروع به پذیرفتن و دوستداشتن خودمان میکنیم، دیگران هم ما را میپذیرند و به خودِ واقعی و منحصربهفردمان احترام میگذارند. «خود بودن» و «شناخت درست تواناییهای فردی» نکاتیست که مخاطب خردسال با خواندن این داستان یاد میگیرد.
تصویرسازیهای این مجموعه با خطوط منحنی، بدون مرز سیاه و با رنگهای تند و پررنگ اجرا شدهاند. این ویژگیهای، بدون شک مخاطب خردسال را جذب میکند و باعث ارتباط هر چه بهترش با داستانها و قهرمانها میشود.
کیفیت چاپ کتابها میتوانست خیلی بهتر از این باشد، با جلد با کیفیتتر و کاغذهای گِرم بالاتر. از آنجایی که بچههای کم سن، کتابها را با کف دستشان ورق میزنند و دقت و احتیاط بزرگسالها را در ورق زدن ندارند، این پایین بودن گرم کاغذها ممکن است کتابها را در خطر پاره شدن بیاندازد. شاید هم اینطور نباشد. برداشت شخصی من این است.
به هر حال من هنوز هم خوشحال و امیدوارم که نشرچشمه در کنار ناشران خوب دیگری مثل هوپا، پرتقال، افق، پیدایش و ... بخش کودک و نوجوانش را با انتشار این پنج کتابِ خوب آغاز کرده و امیدوارم رقابت ناشرها در این حوزهی تخصصی، در نهایت منجر به تربیت نسلِ جدید و کتابخوان و آگاهتر بشود.
اگر خواستید این کتابها را برای خردسالی بخرید، پیشنهاد من این است که سن مخاطبتان در نظر بگیرید، من مجموعهی چهار جلدی «قصههای آبی» را فقط به گروه سنی ۳ تا ۶ سال پیشنهاد میکنم.