از کجا باید گذر کرد تا به شهر تو رسید؟

برای ضیافت عشق
اگه شب شب غزل نیست
اگه نور آینه به آینه
اگه گل بغل بغل نیست
برای گلدون دستات
یه سبد رازقی دارم
بهترین قلب تو دنیا
برای عاشقی دارم
از تو تا ویرونی من 
از تو تا مرز شکستن
فاصله واکردن در
فاجعه صدای بستن
ترسم از بی‌رحمی شب نیست 
ترسم از دلتنگی فرداست
ترسم از شب مرگی آواز
ترسم از تدفین قُمری‌هاست
سهمی از رجعت انسان
سهمی از خداشدن باش
سهمی از معجزه عشق
سهمی از معراج من باش

 

ـ ترانه‌ای از «ایرج جنتی عطایی»

با صدای ویران‌کننده‌ی ابی

از تو تا ویرونی من
از تو‌ تا مرز شکستن...

_ ابی

از کجا باید گذر کرد
تا به شهر تو رسید...

_ ابی