قلبم تاپتاپ میکند و میخواهم بلند گریه کنم اما دون میگوید نمیتوانم جلوی مردم زار بزنم یا جیغ بزنم یا سرم را بالا و پایین بدهم یا زیر میز بروم یا هی دور خودم بچرخم و بچرخم. راستش آدم خیلی کارها را نمیتواند جلوی مردم تکرار کند چون طبیعی نیست مگر کارهایی مثل خندیدن و دست زدن اما دون همیشه میگوید همهی این کارها را در زمان درست و محل درست باید انجام داد. حالا هیچ چیز نمیدانم.
«مرغ مقلد»، کاترین ارسکین، ترجمهی کیوان عبیدیآشتیانی، نشر افق

بسیار انگشتشمارند کسانی که آرزوهایشان را به هر قیمت که شده برآورده میسازند.