درخشیدند
سپس آب شدند.
اینگونه ناپدید شدند
مردانی که عاشق من نبودند.
«چون گناهی آویخته در تو»، مرام المصری
«چون گناهی آویخته در تو»، مرام المصری
اینجاست که سید محمد مرکبیان، مترجم این مجموعه در مقدمهای نوشته: «در شعرهای مرامالمصری این جسارت، صادقانه موج میزند؛ بیپرده از درون زنی مینیوسد که دلیلی برای پنهان کردن نقاط ضعف و حساسیتهای خود نمیبیند؛ دلیلی برای ننوشتن آنچه تجربه کرده است.»
پس تنها شدن این گونه است
تلخ
و کشنده...
ترس از فقدان
ترس از ابدی نبودن لحظات
این ترسِ آشنا
این ترس عجین شده و همیشه همراه را
میفهمم
میفهمم
میفهمم
آدمی به چه زنده است؟
به همین خیالهای دوستداشتنی
به همین نادانیهای خودخواسته و دلچسب
درست وقتی که جان به جانت هم میکنند و حاضر نیستی شکل دیگری فکر کنی
از همیشه زندهتری...
چیزی
افسردهکنندهتر از دیدن
مرد و زنی نیست
که کسالت، همنشین سومشان شده
مرد و زنی که آرزوهایشان دیریست
رخت بربسته
و دیگر چیزهای بیهودهای ندارند
تا به یکدیگر بگویند
«چون گناهی آویخته در تو»، مرام المصری
بعدها فهمیدم همین که بتوانی برای کسی از پیشپا افتادهترین مسائل حرف بزنی، از چیزهایی بگویی که حتی ارزش بازگو کردن ندارند، از اتفاقهای ساده و تکراری، چیزی میانتان جریان دارد که به ندرت بین دو نفر در جریان میافتد...
قدردان این باشید که میتوانید برای هم از چیزهای بیهوده حرف بزنید. جایی در پس ذهن و اعماق جانتان سپاسگزار باشید که کسالت، نفر سومی نیست که میانتان جولان بدهد...
چشم به راهم
چشمبهراه چه چیزی؟
مردی
که گل برایم میآورد
و حرفهای شیرین
مردی که من را میبیند و میفهمد
با من حرف میزند و به من گوش میدهد
مردی که برایم گریه میکند
و من دلم برایش میسوزد و
دوستش میدارم
«چون گناهی آویخته در تو»، مرام المصری
مرام المصری هوشمندانه و هنرمندانه تمام نیازهای یک زن را در قالب شعر و در ده سطر نوشته است.
هر زنی متعلق به هر قوم و قبیله و گروه و اندیشه و سبک و ... باشد در خلوت زنانهی خودش همین را میخواهد: مردی که او را ببیند، بفهمد، حرف بزند، به او گوش دهد و بیش از همهی اینها دوستش داشته باشد.
خوب نوشتن به معنای نوشتن یک شعر خوب نیست. اما یک شعر خوب باید خوب نوشته شده باشد.
برای این که بگوییم یک شعر خوب است یا بد، فاکتورهای زیادی را باید در نظر گرفت. برای من وقتی یک شعر خوب است که تصاویر آن تازه و اندیشهاش اصیل و انسانی باشد.
ـ مرام المصری
من مینویسم که خودم را بشناسم، چرا که فکر میکنم با شناخت خودم خیلی از آدمهای دیگر را هم خواهم شناخت و آنهایی که من را میخوانند شاید خود را به یاد بیاورند و خودشان را عمیقتر بشناسند. من باور دارم ما همه یک سرشت داریم و ادبیات بهترین شاهد برای اثبات این موضوع است.
ـ مرام المصری
با تمام فشارهای فرهنگی و اجتماعییی که در طول چند قرن گذشته بر زندگی زنان ـخصوصا در جهان عرب ـ چیرهب وده، همیشه صداهایی از سکوت درآمده است. جسارتی که باعث شده اثری ملموس، حاصل تجربهی زیستی هنرمند خلق شود. در شعرهای مرامالمصری این جسارت، صادقانه موج میزند؛ بیپرده از درون زنی مینیوسد که دلیلی برای پنهان کردن نقاط ضعف و حساسیتهای خود نمیبیند؛ دلیلی برای ننوشتن آنچه تجربه کرده است.
وی با نگاهی دقیق و خلق تصاویر تازه در شعر، سعی بر آن دارد حفرههای ناشناختهی روح و ذهن خود را بشناید و به گفتهی خود، دیگران را نیز در این راه کمک رساند. زندگی پر فراز و نشیب او در طول نیمقرن گذشته در قوت بخشیدن به حساسیتش در جذب و بیان اتفاقات جهان پیرامون و درونش بیتاثیر نبوده است.
مرامالمصری در سال ۱۹۶۲ در لاذقیهی سوریه متولد میشود. در سال ۱۹۸۲ به فرانسه مهاجرت کرده و هماکنون نیز ساکن پاریس است. اما با وجود دوری از وطن و خانواده، نسبت به اتفاقا اجتماعی و سیاسی کشورش بیتفاوت نبوده و شعرهای بسیاری در این باب سروده است. وی در فاصلهی بین سالهای ۱۹۸۴ تا ۲۰۱۳ هفت مجموعه شعر منتشر کرده است: تو را هشدار داده به کبوتر سفید، گیلاس قرمز روی کاشی سفید، به تو نگاه میکنم، بازگشت، روح پابرهنه، از آبشار دهان من و پیراهن چروکیده. مجموعهی حاضر گزیدهای از دو کتاب گیلاس قرمز روی کاشی سفید (۱۹۹۷/تونس) و به تو نگاه میکنم (۲۰۰۰/بیروت) است. شعرهای وی تاکنون به چندین زبان از جمله انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی، اسپانیایی، یونانی و ... ترجمه شده و جوایز متعددی از جمله جایزهی آدونیس را در سال ۱۹۹۸ برای بهترین اثر خلاق عربی به خود اختصاص داده است.
مرامالمصری شاعر مدرنی است که یکی از خصیصههای شعرش، ساده نوشتن در عین حفظ اندیشههای پخته و ناب در قالب زبان و فرم مختص اوست. در این مجموعه که اولین مجموعهی منتشر شده از اشعار او به زبان فارسی و در ایران است، شعرهایی را در فضاهای عاشقانه و اجتماعی خواهید خواند که بعدهای پنهانی از روابط انسانی و عشق د آنها به تصویر کشیده میشود.
با تمام فشارهای فرهنگی و اجتماعییی که در طول چند قرن گذشته بر زندگی زنان - خصوصا در جهان عرب - چیره بوده، همیشه صداهایی از سکوت درآمده است.
از مقدمهی مترجم در کتاب «چون گناهی آویخته در تو»
فکرش را هم نمیکردم این مجموعه این همه دیوانه کننده باشد.
اگر کسی را دوست دارید، اگر معشوق یا معشوقهی کسی هستید خواندن این مجموعهی حیاتی را پیشنهاد میکنم.
شعرهای این مجموعه که با سلیقهی بسیار خوب «محمد مرکبیان» گزینش و ترجمه شدهاند جان میدهد برای روزهای عاشقی.
خوشا به حال همهی آنهایی که حسِ کیفآور و سرخوش کنندهی عشق در دلشان جاریست...
که تا توانسته خود را پُر کرده
از ترس یک روز بی غذا ماندن
خیره میشوم به تو
که بر دامنم