کلاغ اوج می‌گیرد

کوه‌ها عقب می‌مانند

پشت سرش

«چسب‌زخم برای عروسک»، ترجمه‌ی احمد پوری، نشر چشمه

 

 

پس کوه‌ها را هم می‌شود پشت سر گذاشت، با اوج گرفتن و بالا رفتن.

پس کلاغ‌ها هم می‌توانند حسرت برانگیز باشند، وقتی اوج می‌گیرند و در مسابقه با کوه‌ها، برنده می‌شوند.

زنگ تلفن

تنها یک بار

باران پاییزی فرو می‌ریزد

 

«چسب‌زخم برای عروسک»، ترجمه‌ی احمد پوری، نشر چشمه

 

 

انگشتانی که شماره می‌گیرند.

دلی که تنگ است.

تلفنی که یک بار، تنها یک بار زنگ می‌خورد. کسی آن سوی خط منصرف می‌شود از دلتنگی‌اش.

این طرف خط، باران پاییزی فرو می‌ریزد، فرو می‌ریزد، فرو می‌ریزد...

 

 

تمرین این شعر: به کسی که دوستش دارید زنگ بزنید. بگذارید تلفن زنگ بخورد. بیشتر از یک بار.

صدای محبوب خوب است.

صدای محبوب خوب‌تر از فرو ریختن باران پاییزی است.

صدای محبوب شبیه اولین برف زمستان می‌ماند. خوب‌تر از آن است. خیلی خیلی خوب‌تر.

وقت رفتن است

سنگ‌هایی که پرت کردیم

ته اقیانوس‌اند

 

«چسب‌زخم برای عروسک»، ترجمه‌ی احمد پوری، نشر چشمه

 

 

تصویر یک روز طولانی.

حرف‌هایی که فقط کنار اقیانوس زده شده‌اند.

رازهایی که حالا متعلق به دو نفرند.

آفتابی که رو به غروب می‌رود و آبیِ اقیانوس که به نارنجی می‌گراید...

حالا آرزوها و رازها‌ همراه با سنگ‌هایی که پرتاب شده‌اند، در عمق آبی‌ها فرو رفته‌اند.

حالا وقت رفتن است

وقت در آغوش کشیدن

و آغاز شبی بی‌پایان...

کتابخانه کوچک من

http://www.cheshmeh.ir/file/bookCover/b2b8219d-038f-4a1d-aec9-cffe73c2a647.jpg