آرتور رمبو

آن‌قدر انتظار کشیده‌ام

که همه چیز را فراموش کرده‌ام

 

«جان‌های شیفته»، واهه آرمن، نشرچشمه

 

 

یادداشتی درباره مجموعه شعر «جان‌های شیفته»

یکی از مجموعه شعرهای اخیری که خوانده‌ام «جان‌های شیفته» سروده‌ی «واهه آرمن» شاعر ارمنی‌ست که تا به حال ده مجموعه شعر از او منتشر شده است. «سطر اول را نمی‌نویسم»، «اسب‌ها در خواب شاعران را سواری می‌دهند» و «جان‌های شیفته» مجموعه‌‌شعرهایی‌ست که تا به حال از او در نشرچشمه منتشر شده‌اند.

«جان‌های شیفته» مجموعه دیالوگ‌های آرمن است با شاعران دیگر. خودش در مقدمه کتاب آورده: «اندیشه‌ی گفت‌وگویی شاعرانه با شاعران و نویسندگان نادیده‌ای که در شکل‌گیری و پروردگی باورها و جهان‌بینی من نقش بسیار برجسته‌ای داشته‌اند و دارند، از حدود بیست سال دورتر می‌رود. سر منشا این فکر گاهی دغدغه‌ها و پریشان‌حالی‌های مشترک من و این شخصیت‌های ادبی بوده است و گاهی سرخوشی‌ها و عاشقی مشترک‌مان.»

دیالوگ با شاعران و آثارشان که سال‌ها پیش زندگی می‌کردند شاید اندیشه‌ای نو باشد اما آیا آرمن در پیاده کردن این ایده به اندازه‌ی کافی موفق بوده و از این اندیشه، دیالوگ‌ها و شعرهای راضی کننده‌ای حاصل شده؟ باید بگویم برای من نه. برای منی که خواندن شعر اگرچه یکی از ضروریات زندگی‌ام نباشد، یکی از عادت‌های مطالعه‌ام است، به اندازه‌ی که از آرمن انتظار می‌رود راضی کننده نبودند. هر چند نمی‌شود این واقعیت را نادیده گرفت که بعضی از این دیالوگ‌های شاعرانه خوب نشسته‌اند و مخاطب با آن‌ها همذات پنداری می‌کند. درست مثل دیالوگ شاعر با «ای.ای. کامینگز»:

ادوارد: «گوش کن

در خانه‌ی همسایه

دنیای محشری‌ست

بیا برویم»

 

واهه: برویم

می‌خواهم ردای سیاهم را

در بستر سفید زنی شاعر

بدَرَم امشب

می‌خواهم تنها باشم و

فریاد مرغان دریایی را

که در درونم لانه کرده‌اند

بشنوم

می‌خواهم به کنار دورترین اقیانوس بروم

و یک بار دیگر

اشک ماهیان را

ببینم

با او

می‌خواهم فردا

برای زنی که می‌گفت: «برافتاده از آن بالین گرم

ما خوابی هستیم که آن‌ها می‌بینند»

در دوئل با خودم

کشته شوم

 

برویم...

 

یکی از ضعف‌های این کتاب با قالب منحصربه‌فردی که دارد شاید همین باشد که پشت جلد کتاب به جای توضیح کوتاهی درباره‌ی قالب به یک دیالوگ اختصاص داده شده و بدون شک خواننده‌ای هم که اهل شعر باشد در برخورد اول از این دیالوگ سر در نمی‌آورد. این‌جاست که مقدمه‌ی شاعر در ابتدای کتاب نقش به سزایی ایفا می‌کند و بی‌راه نگفته‌ام‌ اگر بگویم مکمل کتاب است. بدون خواندن مقدمه، بیش از نیمی از کتاب را خوانده بودم و از آمدن اسامی شاعران در میان شعرها، سر در نیاورده بودم. با مقدمه‌ی کتاب است که خواننده ذهنیتی روشن پیدا می‌کند از آن‌چه در پیش رو دارد.

و سوال پایانی این یادداشت این است که آیا خواندن این کتاب را به همه پیشنهاد می‌کنم؟ خیر. اگر شیفته‌ی شعر نیستید یا پول محدودی برای خرید کتاب دارید لازم نیست سر دوست داشتن یا نداشتن این کتاب ریسک کنید. اما اگر جز آن‌هایی هستید که نمی‌گذارید «تازه‌ها»ی بازار کتاب از زیر دستتان در برود حتما بخوانید. شعرهای خوبی در این کتاب پیدا می‌شوند که قطعا به خواندن و داشتن کتاب می‌ارزد. 

کتابخانه کوچک من

لینک خرید اینترنتی با ۲۰٪ تخفیف