پول‌ تو جیبی هفته گذشته‌ش رو پیچید لای کاغذ و با یادداشتی قشنگ به عنوان هدیه سال نو برام گذاشت پای درخت کریسمس. خیلی اشکی شدم و بغلش کردم. نیم ساعت بعد همون طور که نیم‌نگاهی به پای درخت داشت، گفت این هفته خرجم یک کم زیاد بود، هفته دیگه دو برابر بهم پول تو جیبی می‌دی؟

ـ توییتر شادی بیضایی

الان از کار اومدم پسرم گفت دیشب دیدی خواب بد دیدم اومدی بغلم کردی؟ گفتم آره چی دیدی راستی؟ گفت بدترین کابوس زندگیم بود. یه زنبورِ چاق دنبالم کرده بود. خیالم راحت شد و پر از حسرت کابوس ساده‌ی کودکانه‌ش شدم؛ خواستم بخندم، ولی بغلش کردم و گفتم آخ چه وحشتناک بوده...

ـ توییتر شادی بیضایی

از سخت‌ترین جدایی‌ها،جدایی از عشقی بود که همسایه‌ی دیوار به دیوار بود. گاهی توی حال بد، گوشم رو می‌گذاشتم به دیوار نازک بین دو خونه و صدای خنده‌ش پای تلفن با دوست‌هاش رو گوش می‌دادم. صدای حرف زدنش با کسی توی حیاط یا صدای آهنگی که با هم گوش داده بودیم. توی زندگی جاری بود و نمی‌شد بلاکش کرد.

ـ توییتر شادی بیضایی

گفت مامان می‌دونم چیزی که می‌گم زندگیت رو سخت می‌کنه، ولی تو اولین نفرِ زندگی منی. راست می‌گه. اولین نفر زندگی کسی بودن نه فقط زندگی رو سخت می‌کنه که آدم حتی نمی‌تونه با خیال راحت بمیره.

 

_ توییتر شادی بیضایی

جایی گفتگویی با دکتر سندرز خواندم که گفته بود: پدرم پیش از مرگش درسی به من داد. او گفت من همیشه حق انتخاب دارم؛ انتخابِ این که روی جهان تاثیر بگذارم و جایی که دوست دارم را خلق کنم یا بگذارم جهان خودش جایی برایم بسازد. من اولی را انتخاب کردم.

 

ـ توییتر شادی بیضایی

معلم تکواندو، امروز قبل از شروع حرکت‌های نمایشی برای گرفتن کمربند جدید، بهشون گفت: یادتون باشه، وقتی کسی پشت سر هم داره به شما ضربه می‌زنه، عقب رفتن، استراتژی نادرستیه. چون هر چه شما عقب برید او جلو میاد. میخواستم براش کف بزنم که چنین چیز مهمی را تو این سن به بچه‌ها یاد میده.

 

_ شادی بیضایی

 

 

دوستم گفت تو حیاط مدرسه پسرش، نیمکتِ دوستی دارند. این نیمکت برای بچه‌هاییه که به هر دلیل اذیت شدند یا توی گروهی بازی داده نشدند. معلم یا دانش‌آموزانی از کلاسهای بالاتر باید حواسشون باشه که به هر بچه‌ای که روی این نیمکت می‌بینند، کمک کنند.ایده خوبیه برای کاهش آزار(بولی) در مدرسه.

_ شادی بیضایی

 

بی‌اغراق، در آستانه‌ی بیست و هشت سالگی به چنین نیمکتی احتیاج دارم.