نامه برقی
سلام
فریبا جان پست های اخیر وبلاگت رو تازه خوندم،چقدر دعا میکنم حالت بهتر شه،این استرس و ناراحتی شده جزئی از وجود همه مون،چاره ای جز مراقبت و تذکر مکرر به اطرافیانمون نیست که مراقب خودشون باشن.
کاش یکی که دریچه کولرش عینهون ما خراب نبود میسپرد به دریچه ی اتاقش که تموم شه این مصیبت.همه ی نوشته هاتو دوس دارم،از اون رنگی هاش تا این خاکستری ها.گرچه ورژن هویج خوشحالترتو
خیلی بیشتر دوست دارم مثل وقتایی که متنای بلند از خاطرات خنده دارت میزاری از قشنگی های عشق و آهنگای قدیمی و کتونی و آرایش میگی،اون موقع معلومه حال دلت خوبه که همه چیزو قشنگ تر از چیزی که هستن میبینی،این وجهه ایه که چون توی خودم ندارم توی وبلاگت دنبالش میگردم.
اینم بگم وقتی متن هایی که برای ماچا نوشتی رو میخونم از صمیم قلب دلم میخواد ماچا هم همینقدر به علاوه ی یدونه بیشتر بخوادت(میشه خیلی ها،خیلی)،مگه میشه نخواد اصلا؟؟؟!
مراقب خودت باش
توکل کن به خدای بزرگ
بعد از هر سختی آسانی ای هست
بیا ایمان داشته باشیم به این حرف
دوستدار وبلاگت ️