نشسته‌م و به این فکر می‌کنم تو نامه‌ی جدیدی که با سفارش‌های دکون برقی‌ام می‌فرستم، چه کلماتی رو بنویسم؟
کوتاه و مختصر و گویا... گویای روشنی و امیدی که اگرچه گاهی رنگ می‌بازه تو دلم، اما جریان داره و از بین نرفته و هنوز بهش یقین دارم.
 

اگه سفارشی بدون نامه باشه، بدون استثنا پیامی دریافت می‌کنم «برام نامه نذاشته بودی؟»
موقع ارسال سفارش‌ها تمام تمرکزم رو خرج می‌کنم تا هیچ بسته‌ای رو بدون نامه و یادداشت کوتاهم ارسال نکنم.

 

چند روز پیش یه نفر پیام داد «سفارشم نامه نداشت؟ شاید هم نامادری‌م برداشته... همه‌ی بسته‌هام رو باز می‌کنه. هر چی گشتم نامه‌م نبود.»
برام عجیب بود که نامه رو اونقدری ارزشمند می‌دید که خیال می‌کرد کسی از بین عطرها و محصولات آرایشی‌، «نامه» رو برای «برداشتن» ترجیح می‌ده. نامه یعنی همون شش کلمه‌ای که روی یه تیکه کاغذ گیپور (زیرلیوانی کاغذی) می‌نویسم:
«به سوی
افق روشن‌تری
در حرکت‌ایم...»

 

تاریک‌ام و در جست‌وجوی روشن‌ترین کلمات‌ برای بخشیدن.
این بار برای آدم‌ها چی می‌نویسم؟
هنوز نمی‌دونم...