از توصیفهای ناب بکمن
گربه با چهرهای بیتفاوت در خیابان نشسته بود؛ البته اگر میشد گربه نامدیش، چون فقط نیمی از دمش باقی مانده بود و یک چشم هم بیشتر نداشت و پوتش هم در بعضی نقاط جوری گر شده بود که انگار یک نفر از آن بخشها یک مشت پر مو کنده بود. به همین دلیل نمیشد به این حیوان گربه گفت. این نظر اوه بود.
«مردی به نام اوه»، فردریک بکمن
+ نوشته شده در ساعت توسط
|