یادمان می‌رود واقعا درباره‌ی چه می‌نویسیم
و هر چه بیشتر یادمان می‌رود
کم‌تر می‌توانیم شعری بگوییم
که روی صفحه
بر دو پایش بایستد، داد بزند، بخندد
داریم مثل خیلی از شاعرانی می‌شویم
که مجله‌ی شعر را
این‌قدر ملال‌آور
و غیر قابل خواندن
و متفرعن
می‌کنند
اصلا دیگر نباید نوشت
چرا که تبدیل شده‌ایم
به آدم‌های متقلب، مصتوعی و دودوزه باز

 

«آویزان از نخ»، چارلز بوکفسکی، انتشارات بوتیمار