نامهبرقی
بعد از مدتها خواندن این نامه حسابی چسبید. مثل بوسیده شدن بیمقدمه. یا کسی چشمهایتان را از پشت بگیرد که انتظارش را ندارید اما دقیقا همانی باشد که آرزویش را دارید. بدون ویرایش به اشتراک میگذارم. تمام سعیتان را کنید تا در شادیهای نقلی من شریک شوید. با تشکر.
سلام!
راستش من کتابت رو نخوندم ولی عکسشو سیو کردم و حسابی زوم کردم ببینمت و بعد حیرت زده شدم که تو میشینی صندلی سمت راست ماشین و توی سفر بی انگیزه ای! چون به قیافه ت نمیخورد خب. خیلی وقت بود که هی دوس داشتم واست نامه بنویسم ولی فکر میکردم حتما کسی که کتابت رو خونده باید برات نامه بنویسه. امروز که وبلاگت رو باز کردم و دیدم یکی که مثل من داره نرم افزار میخونه بهت نامه زده منم ترغیب شدم برات نامه بنویسم. راستش اگه ببینمت مثلا یه جا اولین کار اینه که انگشتمو فرو ببرم تو شیکمت یا شونه ت که ببینم واقعی هستی یا نه. سبک های زیادی رو خوندم ولی تو لیست وبلاگ هایی که دنبال میکنم اول اولش دنبال خنده های صورتی م که بخونمش و هی و هی و هی کیف کنم. خلاصه که آره ما خیلی دوست داریم خلاصه.
وقتی دیدم رژلب سبز خریدی یهو عکست با رژلب سبز اومد تو این ابره کنار سرم تشکیل شد. ولی هنوز نظر قطعی نمیتونم بدم راجع به اینکه بهت میاد یا نه! لطفا رو جلد کتاب بعدیت عکستو با رژلب سبز بذار. اون روزی هم که مامانت رو آرایش کردی و مامانت بهت گفته وعو چقدر جوون شدم! منم به این فکر فرو رفتم که همه ویدئوهای آموزشی که یه عمره قراره ببینم و تنبلی م میشه ببینم و روی مامانم پیاده کنم که خوشحال شه :)
یا مثلا الان تو توی ذهنمی در حالی که یکی خوابیده رو صندلی آرایشگاهت و تو با یه دست داری کتاب میخونی و با اون دستت ویژ ویژ میزنی به صورت طرف و آرایشش میکنی ^_^ یه جورایی مثل اون چوبی که اون خانومه که سیندرلا رو برد تو مهمونی داشت. میدونی اگه یه روز نویسنده آرایشگر شدی ما میام حتما اونجا و دیگه به جای اینکه غیبت و خاله زنک بازی بکنیم با تو راجع به چیزای خفن تر حرف میزنیم که البته نمیدونم چیه. بهرحال تو نویسنده ای و تو میدونی و اینا.
الان احساس شادمانی فراوان میکنم که برای یکی نامه نوشتم ^_^ آخرین باری که نامه نوشتم برای دوستم بود کلاس چهارم ابتدایی که آدرس گیرنده رو هم آدرس خودمون نوشتم و برگشت به دست خودم.
امیدوارم بخونیش. همین.
بسیار انگشتشمارند کسانی که آرزوهایشان را به هر قیمت که شده برآورده میسازند.