تنهایی، نوشتهی اپل آپوستولوپولو
در کنسرت شلوغ مدرسه، آدمهای بیکار صندلیها را پر کردهاند. بین تماشاچیها چشم میگردانم و به مادرم فکر میکنم. شاید ردیف جلو نشسته باشد و به من گوش کند،
که مینوازم
اما او اینجا نیست،
و اینجا نیست؛
خیلی دورتر است.
و حالا، من باید دربارهی او رویا ببافم که روزهایش را
بیمن در آمریکا میگذارند،
آن سوی اقیانوس اطلس، در جغرافیایی دیگر،
جایی که ساعتهایش هم با من فرق دارد.
او هم چشمهایش را میبندد و به من فکر میکند؟
او هم چشمهایش را میبندد و لبخند میزند؟
نقشهای برای بازگشت به خانه دارد
که با من باشد،
با تنها فرزندش؟
«اَپِل و رِین»، سارا کروسان، نشر هوپا
که مینوازم
اما او اینجا نیست،
و اینجا نیست؛
خیلی دورتر است.
و حالا، من باید دربارهی او رویا ببافم که روزهایش را
بیمن در آمریکا میگذارند،
آن سوی اقیانوس اطلس، در جغرافیایی دیگر،
جایی که ساعتهایش هم با من فرق دارد.
او هم چشمهایش را میبندد و به من فکر میکند؟
او هم چشمهایش را میبندد و لبخند میزند؟
نقشهای برای بازگشت به خانه دارد
که با من باشد،
با تنها فرزندش؟
«اَپِل و رِین»، سارا کروسان، نشر هوپا
+ نوشته شده در ساعت توسط
|