اپل می‌ترسد: می‌ترسد از دعوا
می‌ترسد از کریسمس و از پنج‌شنبه‌شب‌ها
می‌ترسد از پروانه‌ها، می‌ترسد از حلزون‌ها
می‌ترسد از بوسه‌های نانا و از بغل بابا
می‌ترسد از دلقک‌ها، می‌ترسد از سیرک‌ها
می‌ترسد از حال پدر و از اخم نانا
می‌ترسد از پای تخته حرف‌زدن
می‌ترسد از مسخره شدن
می‌ترسد از این که دوستی نداشته باشد در مدرسه
می‌ترسد از همه‌ی دخترهای خیلی باحال
می‌ترسد از غرق شدن و قورت دادن آب
می‌ترسد از اینکه فرزند مزخرفی باشد.

«اَپِل و رِین»، سارا کروسان، نشر هوپا

من؟
من حتی از این که لیستی از ترس‌هایم بنویسم، می‌ترسم.