تو خوب‌ترین پایان و آغاز منی ماچا.

رژ لب‌هام رو ریختم رو میز، می‌شمارمشون و با عشق نگاشون می‌کنم.
بعد از کتاب‌ها و کفش‌هام، رژ لب‌هام (و البته تمام لوازم آرایشم) محبوب‌ترین دارایی‌های من‌اند.

شعار سال ۲۰۱۸ سازمان بهداشت جهانی:
«افسردگی بیداد می‌کند؛ باهم حرف بزنید»


برای پیوند گسل‌های روحم هم که شده باید حرف بزنم...


حالا فکر می‌کنم حیاتی دانستن «گفت‌وگو» و «حرف‌زدن» بخشی از بلوغ روانی/اجتماعی‌ست که هنوز خیلی‌هایمان حتی در پنجاه و شصت سالگی هم به این بلوغ نرسیده‌ایم.

 

شکیباییِ بیش از این باید

دردهایی (شما بخوانید رنج‌هایی) در زندگی هست که سخت‌ترین بخش تقابل با آن‌ها «پذیرفتن‌»‌شان است و بعد روزها و ماه‌ها و سال‌ها با آن‌ها مدارا کردند.

دردهایی در زندگی هست که هیچ وقت خوب نمی‌شوند. این تلخ‌ترین بخش ماجرا نیست. تلخ‌ترین بخش ماجرا همان پیوسته مدارا کردن است و بس.

عشق استخوان‌هایم را می‌شکند
و من می‌خندم

 

ـ چارلز بوکفسکی

 

و عجیب‌تر این که
این شکسته شدن استخوان‌ها
این رنجِ عجین شده
_ این عیشِ مدام _ را
چه بی‌اندازه دوست دارم

 

زنده باد عشق!