تو خوبترین پایان و آغاز منی ماچا.
+ نوشته شده در ساعت توسط
|
برای پیوند گسلهای روحم هم که شده باید حرف بزنم...
حالا فکر میکنم حیاتی دانستن «گفتوگو» و «حرفزدن» بخشی از بلوغ روانی/اجتماعیست که هنوز خیلیهایمان حتی در پنجاه و شصت سالگی هم به این بلوغ نرسیدهایم.
دردهایی (شما بخوانید رنجهایی) در زندگی هست که سختترین بخش تقابل با آنها «پذیرفتن»شان است و بعد روزها و ماهها و سالها با آنها مدارا کردند.
دردهایی در زندگی هست که هیچ وقت خوب نمیشوند. این تلخترین بخش ماجرا نیست. تلخترین بخش ماجرا همان پیوسته مدارا کردن است و بس.
ـ چارلز بوکفسکی

و عجیبتر این که
این شکسته شدن استخوانها
این رنجِ عجین شده
_ این عیشِ مدام _ را
چه بیاندازه دوست دارم
زنده باد عشق!
بسیار انگشتشمارند کسانی که آرزوهایشان را به هر قیمت که شده برآورده میسازند.